جدول جو
جدول جو

معنی چو

چو
ماده ای سخت که ریشه و ساقه و شاخه درخت را تشکیل میدهد و آنرا برای سوزاندن یا ساختن اشیا بکار برند، واحد پول است در معاملات بازاری این اصطلاح بسته بمقدار معامله است. اگر معامله کلان باشد و در آن گفتگو از هزار (تومان) بود یک چوب معادل یک هزار (تومان) است و در غیر این صورت مراد از یک چوب یک تومان است چوق. یا پای چوب ایستادن، در اصطلاح کاسبهای میدان حاضر شدن شخصی برای خرید جنس (دست اول) در صبح زود در میدان و منتظر قپان کردن آن شدن پس از خرید. مانند مثل، وقتی هنگامی: (سخن چون برابر شود با خرد ز گفتار گوینده رامش برد)، زیرا ازیرا بدین سبب: (من نرفتم چون تو هم نرفتی)، چگونه چطور چسان: (میگوید چون بود حال آن جهودان و منافقان ک) (کشف الاسرار)
فرهنگ لغت هوشیار