آنکه پیشۀ او سخا باشد. مرد با کرم و سخاوت. سخی. بسیار جوانمرد: مردیست سخاپیشه و مردیست عطابخش با خلق نکوکار بکردار و بگفتار. فرخی. این زین دین امیر سخاپیشه تا مرا در مجلس تو کدیۀ دستار پیشه شد. سوزنی
آمرزش کننده و رحیم دل. (آنندراج). بخشایشگر و رحیم و شفیق و آمرزنده و در گذرنده از عقوبت. (ناظم الاطباء). آنکه عفو را شعار خود قرار دهد. (فرهنگ فارسی معین)