جدول جو
جدول جو

معنی جفاپیشه

جفاپیشه
ستمکار ظالم، معشوق نامهربان محبوب ستمگر
تصویری از جفاپیشه
تصویر جفاپیشه
فرهنگ لغت هوشیار

واژه‌های مرتبط با جفاپیشه

جفا پیشه

جفا پیشه
سِتَمگَر، ظالِم، بیدادگَر، جَبّار، سِتَمکار، گُرداس، جائِر، سِتَم کیش، ظُلم پیشِه، جان آزار، جایِر، جَفاجو، جَفاگَر، دُژآگاه، مَردِم گَزا، پُر جَفا، پُر جُوْرْ، اِستَمگَر
جفا پیشه
فرهنگ فارسی عمید

گداپیشه

گداپیشه
کسی که کارش گدایی باشد، برای مِثال و گر دست همت بداری ز کار/ گداپیشه خوانندت و پخته خوار (سعدی۱ - ۱۶۸)، پست فطرت، خسیس
گداپیشه
فرهنگ فارسی عمید

سخاپیشه

سخاپیشه
آنکه پیشۀ او سخا باشد. مرد با کرم و سخاوت. سخی. بسیار جوانمرد:
مردیست سخاپیشه و مردیست عطابخش
با خلق نکوکار بکردار و بگفتار.
فرخی.
این زین دین امیر سخاپیشه تا مرا
در مجلس تو کدیۀ دستار پیشه شد.
سوزنی
لغت نامه دهخدا

عفوپیشه

عفوپیشه
آمرزش کننده و رحیم دل. (آنندراج). بخشایشگر و رحیم و شفیق و آمرزنده و در گذرنده از عقوبت. (ناظم الاطباء). آنکه عفو را شعار خود قرار دهد. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا

گداپیشه

گداپیشه
پست فطرت. خسیس. لئیم:
وگردست همت بداری ز کار
گداپیشه خوانندت و سخت خوار.
سعدی (بوستان)
لغت نامه دهخدا