جدول جو
جدول جو

معنی جر

جر
کشیدن شکاف (عموما)، زمین شکافته تراکهای زمین، بن کوه، خندق کم عرضی که دور باغها و مزارع کنند تا مانع رفتن حیوانات گردد. زین اسب. کشیدن فرو کشیدن، یا جراثقال (ثقیل) یا جر ذیل. دامن کشیدن، جلب کردن، اخذ کردن چیزی را بچاپلوسی و شیرین زبانی از کسی گرفتن، کشمکش نزاع: (فلان همیشه کارش جر و دعوی با مردم است)، حرکت کسره. یا جر و مد. زیر و بالا کشیدن و بیش و کمی آب دریا
فرهنگ لغت هوشیار