معنی جبران گردیدن جبران گردیدن تلافی شدن (خسارت و مانند آن)، جوش خوردن استخوان شکسته تلافی شدن (خسارت و مانند آن)، جوش خوردن استخوان شکسته تصویر جبران گردیدن فرهنگ لغت هوشیار