جدول جو
جدول جو
Ads

معنی جارحه

جارحه
اندام، خسمار، جانور شکاری، کارد مونث جارح جراحت کننده، اسب ماده، جمع جوارح، اندام آدمی دست و اعضای دیگر، جانور شکاری از مرغ (شکره) و سگو دد، جمع جوارح
فرهنگ لغت هوشیار