جدول جو
جدول جو

معنی تشبث کردن

تشبث کردن
بلکیدن آگستن خود چسباندن نشلیدن چنگ در زدن بچیزی در آویختن به، وسیله قرار دادن کسی یا چیزی را
فرهنگ لغت هوشیار