جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با تترس

تترس

تترس
سپردار شدن. (زوزنی) (دهار) (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). تتریس، سپر پیش داشتن. (منتهی الارب) (آنندراج) : تسترت بک من الحدثان و تترست من نبال الزمان. (اقرب الموارد). رجوع به تتریس شود
لغت نامه دهخدا