معنی تازه گردیدن - فرهنگ لغت هوشیار
معنی تازه گردیدن
- تازه گردیدن
- نو شدنتازه گشتن نو گشتن نو گردیدن، بنوی پدیدآمدن حادث شدن اتفاق افتادن، خوش شدن خرم گشتن نو شدنتازه گشتن نو گشتن نو گردیدن، بنوی پدیدآمدن حادث شدن اتفاق افتادن، خوش شدن خرم گشتن
فرهنگ لغت هوشیار