جدول جو
جدول جو
Ads

معنی پیونداندن

پیونداندن
پیوند دادن متصل کردن: چون بپیونداند او با قبضه شمشیر دست بگسلد هر چه اندر اندام عدو شریان بود. (عنصری) سبحانک عبارت آمد که منزه ازین همه ای از عقل و علم و قدرت من و مزه و شهوت و شکل جهان لکن همه از تو دور آمدند از مانندگی بدنیها ولکن خود همه توی در ساختن اینها. مثال تو چون پرستاری تا نپیونداندت مزه بمزه گاهت و شهوتی بشهوتگاهت نرساند ترا مزه ای نباشدت
فرهنگ لغت هوشیار