معنی پیشان
- پیشان
- پیش پیش که از آن پیشتر چیزی نباشد مقابل پایان: یکی ذاتی که پیشانی نداری همه جانها تویی جانی نداری. (الهی نامه 4) یکی اول که پیشانی ندارد یکی آخر که پایانی ندارد. (اسرار نامه. گوهرین. 1)، صدر خانه پیشانه پیشخانه مقابل صف نعال پای ماجان: زیرده پرده میشد تا به پیشان که ممکن نیست کس را بیشتر زان. (اسرار نامه. اسلامیه 40 معراج پیغمبر صلی الله علیه وآله)پیش پیش که از آن پیشتر چیزی نباشد مقابل پایان: یکی ذاتی که پیشانی نداری همه جانها تویی جانی نداری. (الهی نامه 4) یکی اول که پیشانی ندارد یکی آخر که پایانی ندارد. (اسرار نامه. گوهرین. 1)، صدر خانه پیشانه پیشخانه مقابل صف نعال پای ماجان: زیرده پرده میشد تا به پیشان که ممکن نیست کس را بیشتر زان. (اسرار نامه. اسلامیه 40 معراج پیغمبر صلی الله علیه وآله)
فرهنگ لغت هوشیار