معنی پیش گیری کردن پیش گیری کردن جلوگیری کردن مانع شدن، مانع سرایت مرض شدن از پیش، جلو بستن پیش بندی کردن (چنانکه سیل را در صحرا) فرهنگ لغت هوشیار