جدول جو
جدول جو

معنی پیراسته گشتن

پیراسته گشتن
مزین شدن، بکاستن مقابل آراسته گشتن، مزین شدن، (مطلقا) زینت یافتن آراسته گشتن، زدوده شدن، (از غم) : ز خوبی آن کودک و خواسته دل او زغم گشته پیراسته. (شا لغ: پیراسته)
فرهنگ لغت هوشیار