معنی پیاده نهادن پیاده نهادن زبون داشتن عاجز پنداشتن حقیر انگاشتن، طرح دادن: پیاده نهاده رخش ماهرا فرس طرح کرده بسی شاهرا. (نظامی) فرهنگ لغت هوشیار