جدول جو
جدول جو

معنی پهنه باز

پهنه باز
آنکه پهنه بازد پهنه بازد و کمندافکنی و چوگان باز ناوک اندازی و زوبین فکن و سخت کمان. (فرخی)
فرهنگ لغت هوشیار

واژه‌های مرتبط با پهنه باز

پهنه باز

پهنه باز
که پهنه بازد. رجوع به پهنه شود:
پهنه بازی و کمندافکنی و چوگان باز
ناوک اندازی و زوبین فکن و سخت کمان.
فرخی
لغت نامه دهخدا

پنجه باز

پنجه باز
معادل پنجاه باز پنجاه باع، بدرازای پنجاه باع و قلاج
پنجه باز
فرهنگ لغت هوشیار

پهن بازو

پهن بازو
دارای بازویی پهن و ضخیم: (رجل شیخ الذراعین مرد پهن بازو)
پهن بازو
فرهنگ لغت هوشیار

سینه باز

سینه باز
جامه ای که قسمت برابر سینه پوشنده گشاده باشد، ابلق یا سینه بازانگیخته. سینه بر آمده و بر جسته
فرهنگ لغت هوشیار

مهره باز

مهره باز
آنکه شطرنج یا تخته نرد بازی می کند، کنایه از حقه باز
مهره باز
فرهنگ فارسی عمید

پرده باز

پرده باز
مطرب، مغنی، نوازنده، کسی که خیمه شب بازی می کند، خیمه شب باز
پرده باز
فرهنگ فارسی عمید

مهره باز

مهره باز
آنکه با مهره ها حقه بازی کند حقه باز مشعبد: بقهر خصم تو کردند کارهای عجیب چو مهره نباز و چو بازیگر آسمان و زمین. (امیر معزی)
فرهنگ لغت هوشیار