جدول جو
جدول جو

معنی پهن گشته

پهن گشته
پهن شده فراخ گشته متسع، عریض شده پهناور شده، پخت شده پهن گردیده: سری بی تن و پهن گشته بگرز تنی بی سر افکنده بر خاک برز. (ابو شکور)
فرهنگ لغت هوشیار