معنی پوسیدن پوسیدن متخلخل و سبک شدن چیزی بر اثر گذشت زمان یا بعللی دیگر فساد پذیرفتن، عفونت یافتن، پژمرده شدنمتخلخل و سبک شدن چیزی بر اثر گذشت زمان یا بعللی دیگر فساد پذیرفتن، عفونت یافتن، پژمرده شدن فرهنگ لغت هوشیار