معنی پوست کنده پوست کنده پوست بر آورده پوست باز کرده، رکبی پرده صریح آشکار، آشکار، صریح پوست بر آورده پوست باز کرده، رکبی پرده صریح آشکار، آشکار، صریح تصویر پوست کنده فرهنگ لغت هوشیار