جدول جو
جدول جو

معنی پوست کنده

پوست کنده
پوست بر آورده پوست باز کرده، رکبی پرده صریح آشکار، آشکار، صریح
تصویری از پوست کنده
تصویر پوست کنده
فرهنگ لغت هوشیار