معنی پوست تخت افکندن پوست تخت افکندن پهن کردن پوست تخت پوست تخت انداختن، مقیم شدن لنگر انداختن دیر ماندنپهن کردن پوست تخت پوست تخت انداختن، مقیم شدن لنگر انداختن دیر ماندن فرهنگ لغت هوشیار