جدول جو
جدول جو
Ads

معنی پوختن

پوختن
آب کردن و پاک ساختن آن در بوته. یا پختن شغل. روبراه کردن آن ترتیب دادن آن مهیا کردن وی. یا پختن کسی را. او را بافسون و نیرنگ رام کردن و با خود همداستان ساختن قانع و راضی کردن، یا پختن میوه. رسیدن آن نضج یافتن، یا پختن هوسی. هوی ومیلی بدل راه دادن
فرهنگ لغت هوشیار