جدول جو
جدول جو
Ads

معنی بلند کرده

بلند کرده
برداشته و بالا برده، برافراشته (بنا و مانند آن)، راست کرده (قد و قامت)، آماده کرده برای مباشرت، دزدیده، بزرگ کرده نواخته تربیت کرده، دراز کرده، بر خیزانیده، بیدار کرده
فرهنگ لغت هوشیار