جدول جو
جدول جو
Ads

معنی بلعته

بلعته
بلع کردم او را آنرا فرو بردم. یا صیغه بلعته آنرا خواند. آنرا بحلق فوربرد، (عم) آنرا برخلاف حق تصرف کرد بالا کشید
فرهنگ لغت هوشیار