معنی بلاغت کردن بلاغت کردن ریش بر آوردن بالیده شدن بالغ شدن کودک: (چون بریش آمد و بلاغت کرد مردم آمیز و مهر جوی بود) (سعدی) بالغ شدن طفل تصویر بلاغت کردن فرهنگ لغت هوشیار