معنی بلا تاخیر بلا تاخیر دیر ناشده بی درنگ فورا: (هرکس در هر جا بقتل یکی از اعیان استاجلو قدرت یافت بلاتاخیر بدان مبادرت میمنود) تصویر بلا تاخیر فرهنگ لغت هوشیار