جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با برنون

برنون

برنون
پَرنیان، نوعی پارچۀ ابریشمی منقش، دیبای منقش، حریر نازک، پَرنون، بَرنو، پَرنو
برنون
فرهنگ فارسی عمید

برنون

برنون
دیبای تنک و حریر نازک. (از برهان) (از آنندراج). برنو. پرنو. پرنون. و رجوع به برنو و پرنون شود:
از پی طفلان آب وگل صبا فراش وار
بالش از بغدادی و بستر ز برنون ساخته.
فلکی
لغت نامه دهخدا

برنجن

برنجن
حلقه ای فلزی که زنان بمچ دست یا پا کنند: دست برنجن پای برنجن
برنجن
فرهنگ لغت هوشیار

برذون

برذون
پارسی تازی گشته بردون ستور اسپ تاتاری ماخچی ستور تاتاری، اسب نر جلد و تند
فرهنگ لغت هوشیار

بریون

بریون
هر نوع بیماری پوستی همراه با بثورات، قوبا، گریون، گوارون
بریون
فرهنگ فارسی عمید