معنی آزادی
- آزادی
- حریت آزادگی مقابل بندگی رقیت عبودیت، آزاد مردی، رهایی خلاص، شادی خرمی، استراحت آرامش، جدایی دوری، شکر سپاس حق شناسی. تاءلم تاثر توجع رنج الم: ابی آنکه بد هیچ بیماری نه از دردها هیچ آزاریی (فردوسی)، آزارنده زننده: سخن در نامه آزاری چنان بود که خون از حرفهای او چکان بود. (ویس و رامین)حریت آزادگی مقابل بندگی رقیت عبودیت، آزاد مردی، رهایی خلاص، شادی خرمی، استراحت آرامش، جدایی دوری، شکر سپاس حق شناسی. تاءلم تاثر توجع رنج الم: ابی آنکه بد هیچ بیماری نه از دردها هیچ آزاریی (فردوسی)، آزارنده زننده: سخن در نامه آزاری چنان بود که خون از حرفهای او چکان بود. (ویس و رامین)
فرهنگ لغت هوشیار