معنی امسح
امسح
یک چشم، گردنده، هموار
یک چشم، گردنده، هموار
تصویر امسح
فرهنگ لغت هوشیار
⚡ جستجوی واژه " امسح " در سایر فرهنگهای لغت و دائره المعارفهای جدول جو ...