تنسخ گویی، تنسخ کاری (تنسخ چیزی را گویند که بسیار نادر و کمیاب و بی مثل و مانند و در نهایت نفاست باشد و معرب آن تنسوق است، یکسویه کردن کار، به فرجام رساندن، دورکردنتنسخ گویی، تنسخ کاری (تنسخ چیزی را گویند که بسیار نادر و کمیاب و بی مثل و مانند و در نهایت نفاست باشد و معرب آن تنسوق است، یکسویه کردن کار، به فرجام رساندن، دورکردن