معنی از هم پاشیدن از هم پاشیدن پراکنده شدن متفرق شدن، گسیخته شدن امر تباه گردیدن کار: (شیرازه کار کشور از هم پاشید) از هم جدا کردن فرق گذاشتن تفاوت نهادن پراکنده شدن متفرق شدن، گسیخته شدن امر تباه گردیدن کار: (شیرازه کار کشور از هم پاشید) از هم جدا کردن فرق گذاشتن تفاوت نهادن تصویر از هم پاشیدن فرهنگ لغت هوشیار