کلمه ایست ماننده کردن چیزی را بچیزی و صاحب غیاث اللغات گوید: لفظی که بر تشبیه دلالت کند چنانکه در فارسی لفظ چون و چو و مانند آن - انتهی. و آن درلغت عرب ’کاف’ و ’کاءَن َّ’ و ’مثل’ و ’شبه’ و امثال اینهاست و در فارسی لفظ ’چون’ و ’مانند’ و ’بسان’ و ’گوئی’ و ’ون’ و ’وان’ و ’گوئیا’ و امثال اینهاست. تشبیه به اعتبار ادوات بردو قسم است: مرسل و مؤکد. مرسل آنست که در آن ذکر شود چنانکه در امثلۀ سابقه و چنانکه در شعر خاقانی: بربط چو عذرا مریمی آبستنی دارد همی وز درد زادن هر دمی در نالۀ زار آمده. مؤکد آنست که ادات در آن حذف شود و این بر دو قسم است: یکی آنکه ادات تشبیه را حذف کنند و تصرفی دیگر در آن نکنند چنانکه در شعر خاقانی: می آفتاب زرفشان جام بلورش آسمان مشرق کف ساقیش دان مغرب لب یار آمده. دیگر آنکه ادات را حذف نموده و مشبه به را بمشبه اضافه نمایند. (هنجار گفتار تألیف تقوی ص 165 و 166). ادات تشبیه مستعمل در فارسی از این قرار است: آسا، بسان، بش، بکردار، پش، چنان، چو، چون، چونان، دس، دیس، دیسه، سا، سار، سان، صفت، فش، کردار، گفتی، گوئی، گوئیا، گون، گونه، مان، مانا، مانند، مانه، مثل، وار، وان، وش، ون، وند، همانند، همچنان، همچون، همچونان، ادادنیراری سوم پادشاه آسور. وی در 810 قبل از میلاد بماد لشکر کشیده صفحات غربی فلات ایران را تصرف کرد. زن او (تمورامات) را شاهزاده خانم بابلی گفته اند و بعضی تصور میکنند که شاید سمیرامیس ملکۀ داستانی آسور همین زن باشد. رجوع به ایران باستان ص 169 و 170 شود