جدول جو
جدول جو

معنی اختراع کردن

اختراع کردن
نو آفریدن، دروغ پرداختن، از خود در آوری چیزی نو و بی سابقه ساختن چیزی تازه پدید آوردن ابداع کردن، دروغ پردازی کردن و از خود چیزی به ناروا ساختن
فرهنگ لغت هوشیار