جدول جو
جدول جو
Ads

معنی ابنه زده

ابنه زده
غرچه آنکه مبتلا به ابنه باشد ماء بون، رسوا بدنام متهم به رسوایی، کسی که از وی نفرت دارند
فرهنگ لغت هوشیار