معنی ابنه زده ابنه زده غرچه آنکه مبتلا به ابنه باشد ماء بون، رسوا بدنام متهم به رسوایی، کسی که از وی نفرت دارندغرچه آنکه مبتلا به ابنه باشد ماء بون، رسوا بدنام متهم به رسوایی، کسی که از وی نفرت دارند فرهنگ لغت هوشیار