معنی स्थानिक
स्थानिक
بومی، محلّی، فضایی
دیکشنری هندی به فارسی
واژههای مرتبط با स्थानिक
स्थापित
स्थापित
مُستَقِرّ، تَاسیس شُد
دیکشنری هندی به فارسی
स्थानीय
स्थानीय
مَردُمی، مَحَلّی
دیکشنری هندی به فارسی
स्थान
स्थान
مَکان، مَحَل
دیکشنری هندی به فارسی