معنی सोता हुआ
सोता हुआ
خوابیده، خوٰابیدن، خواب آلود
دیکشنری هندی به فارسی
واژههای مرتبط با सोता हुआ
रोता हुआ
रोता हुआ
گِریان، گِریِه کَردَن
دیکشنری هندی به فارسی
घटता हुआ
घटता हुआ
کاهِش یابَندِه، با کاهِش، مُردِه
دیکشنری هندی به فارسی
खोला हुआ
खोला हुआ
باز شُدِه، باز شُد
دیکشنری هندی به فارسی
खोया हुआ
खोया हुआ
گُمشُدِه
دیکشنری هندی به فارسی
जलता हुआ
जलता हुआ
سوزان، دَر آتَش، مُشتَعِل، دِرَخشان
دیکشنری هندی به فارسی
सूजा हुआ
सूजा हुआ
مُلتَهِب، مُتِوَرِّم
دیکشنری هندی به فارسی
समझा हुआ
समझा हुआ
فَهمیدِه شُدِه، دَرک کَرد
دیکشنری هندی به فارسی
सड़ा हुआ
सड़ा हुआ
فاسِد، پوسیدِه، کَپَک زَدِه، گَندیدِه، زَنگ زَدِه، تُرش
دیکشنری هندی به فارسی
सड़ता हुआ
सड़ता हुआ
دَر حالِ فِساد، پوسیدِه شُدَن
دیکشنری هندی به فارسی