معنی सीमित करना
सीमित करना
محدود کردن
دیکشنری هندی به فارسی
واژههای مرتبط با सीमित करना
जीवित करना
जीवित करना
زِندِه کَردَن، بَرایِ اِحیا کَردَن
دیکشنری هندی به فارسی
सूचित करना
सूचित करना
اِشارِه کَردَن، بَرایِ اِطِّلاع رِسانی، اِطِّلاع دادَن
دیکشنری هندی به فارسی
स्थित करना
स्थित करना
قَرار دادَن، بَرایِ مَکان یابی
دیکشنری هندی به فارسی