معنی सीधा करना
सीधा करना
صاف کردن، راست کردن
دیکشنری هندی به فارسی
واژههای مرتبط با सीधा करना
गीला करना
गीला करना
مَرطوب کَردَن، بَرایِ خیس شُدَن
دیکشنری هندی به فارسی
ढीला करना
ढीला करना
شُل کَردَن، شَل شُدَن، آرام کَردَن
دیکشنری هندی به فارسی
धीमा करना
धीमा करना
کُند کَردَن
دیکشنری هندی به فارسی
पीछा करना
पीछा करना
تَعقِیب کَردَن، دُنبال کُنید، دُنبالِه دار بودَن
دیکشنری هندی به فارسی
सौदा करना
सौदा करना
مُعامِلِه کَردَن، بَرایِ اَنجام مُعامِلِه
دیکشنری هندی به فارسی
सेवा करना
सेवा करना
خِدمَت کَردَن، بَرایِ خِدمَت کَردَن
دیکشنری هندی به فارسی
अंधा करना
अंधा करना
کور کَردَن
دیکشنری هندی به فارسی
बीमा करना
बीमा करना
بیمِه کَردَن
دیکشنری هندی به فارسی
आधा करना
आधा करना
نِصف کَردَن، نِصف شُدَن
دیکشنری هندی به فارسی