معنی सात
सात
هفت
دیکشنری هندی به فارسی
واژههای مرتبط با सात
संत
संत
مُقَدَّس، سُنَّت
دیکشنری هندی به فارسی
साफ
साफ
تَمیز
دیکشنری هندی به فارسی
सार
सार
ذات، خُلاصِه، مَضمون، جوهَر
دیکشنری هندی به فارسی