معنی सहयोगी
सहयोगी
همکاری کننده، همکار
دیکشنری هندی به فارسی
واژههای مرتبط با सहयोगी
असहयोगी
असहयोगी
غِیرِ هَمکار
دیکشنری هندی به فارسی
सहयोग
सहयोग
هَمکاری
دیکشنری هندی به فارسی
उपयोगी
उपयोगी
دَست ساز، مُفید، قابِلِ اِستِفادِه، عَمَلی
دیکشنری هندی به فارسی
संयोग
संयोग
اِتِّفاق، تَصَادُف، شانس خُوشایَند
دیکشنری هندی به فارسی