معنی संस्थागत करना
संस्थागत करना
نهادینه کردن
دیکشنری هندی به فارسی
واژههای مرتبط با संस्थागत करना
संस्थापित करना
संस्थापित करना
ایجاد کَردَن، بَرایِ نَصب
دیکشنری هندی به فارسی