معنی संतुलन करना
संतुलन करना
متعادل کردن
دیکشنری هندی به فارسی
واژههای مرتبط با संतुलन करना
संकुचन करना
संकुचन करना
فِشُردِه کَردَن، قَرارداد بِبَندَد
دیکشنری هندی به فارسی
संकलन करना
संकलन करना
تَدوین کَردَن، بَرایِ تَدوین
دیکشنری هندی به فارسی