معنی संकोची
संकोची
محجوب، بی میل، محتاط، خجالتی، ترسو، دلتنگ
دیکشنری هندی به فارسی
واژههای مرتبط با संकोची
संकोच
संकोच
شَرم، تَردِید، کَمرویی
دیکشنری هندی به فارسی
संकुचन
संकुचन
فِشُردِه سازی، اِنقِباض، تَنگی، کَپسولِه سازی
دیکشنری هندی به فارسی