معنی शादी करना
शादी करना
ازدواج کردن، برای ازدواج
دیکشنری هندی به فارسی
واژههای مرتبط با शादी करना
खाली करना
खाली करना
تَخلِیَه کَردَن، بَرایِ تَخلِیَه، خالی کَردَن، تَرک کَردَن
دیکشنری هندی به فارسی
जारी करना
जारी करना
مُنتَشِر کَردَن، صادِر کَردَن
دیکشنری هندی به فارسی
जादू करना
जादू करना
جادو کَردَن، طِلِسم کَردَن
دیکشنری هندی به فارسی
शांत करना
शांत करना
آرام کَردَن، بَرایِ آرام شُدَن، خاموش کَردَن
دیکشنری هندی به فارسی
शाखा करना
शाखा करना
شاخِه کَردَن، مُنشَعِب شُدَن
دیکشنری هندی به فارسی
वादा करना
वादा करना
وَعدِه دادَن، قُول دادَن
دیکشنری هندی به فارسی
बादल करना
बादल करना
اَبری کَردَن، اَبر کَردَن
دیکشنری هندی به فارسی
याद करना
याद करना
یاد گِرِفتَن، حِفظ کَردَن، یادآوَری کَردَن، بِه یاد آوَردَن
دیکشنری هندی به فارسی