معنی शांत करना
शांत करना
آرام کردن، برای آرام شدن، خاموش کردن
دیکشنری هندی به فارسی
واژههای مرتبط با शांत करना
मांग करना
मांग करना
تَقاضا کَردَن، مُطالِبِه کَردَن
دیکشنری هندی به فارسی
जांच करना
जांच करना
بَررَسی کَردَن، بَرایِ بَررَسی، تَحقِیق کَردَن
دیکشنری هندی به فارسی
शांत होना
शांत होना
فُروکِش کَردَن، تا آرام باشَد
دیکشنری هندی به فارسی
शासित करना
शासित करना
حُکومَت کَردَن، بَرایِ حُکومَت کَردَن، حُکم دادَن
دیکشنری هندی به فارسی
शादी करना
शादी करना
اِزدِواج کَردَن، بَرایِ اِزدِواج
دیکشنری هندی به فارسی
शाखा करना
शाखा करना
شاخِه کَردَن، مُنشَعِب شُدَن
دیکشنری هندی به فارسی
बात करना
बात करना
گَپ زَدَن، صُحبَت کَردَن، حَرف زَدَن
دیکشنری هندی به فارسی