معنی व्यस्त
व्यस्त
شلوغ، مشغول، مشغول ذهن
دیکشنری هندی به فارسی
واژههای مرتبط با व्यस्त
अव्यक्त
अव्यक्त
ناشَنیده، نَهُفتِه، تَشخیص دادِه نَشُدِه
دیکشنری هندی به فارسی
व्यस्तता
व्यस्तता
مَشغولِیَت، مَشغَلِه
دیکشنری هندی به فارسی
व्यर्थ
व्यर्थ
بیهودِه، بی فایِدِه
دیکشنری هندی به فارسی
वयस्क
वयस्क
بالِغ
دیکشنری هندی به فارسی