جدول جو
جدول جو

معنی व्यवस्थित रूप से

व्यवस्थित रूप से
منظّم، به صورت سیستماتیک، به طور سیستمی، ترتیب وار
دیکشنری هندی به فارسی

واژه‌های مرتبط با व्यवस्थित रूप से

अव्यवस्थित रूप से

अव्यवस्थित रूप से
دَست و پا چُلُفتی، بِه طُورِ تَصادُفی، نامُرَتَّب، غِیرِ اِقتِصادی، بِه طُورِ بی لِیاقَت و بی کَمال، بِه طُورِ غِیرِقابِلِ مُدیریَّت، بِه طُورِ نامُرَتَّب، نابَرازَندِگی
دیکشنری هندی به فارسی

सुव्यवस्थित रूप से

सुव्यवस्थित रूप से
بِه طُورِ مُرَتَّب، بِه صورَتِ سیستِماتیک
دیکشنری هندی به فارسی