معنی व्यवस्था करना व्यवस्था करना ترتیب دادن، برای انجام مقدّمات، سر و سامان کردن تَرتِیب دادَن، بَرایِ اَنجام مُقَدَّمات، سَر و سامان کَردَن دیکشنری هندی به فارسی