معنی विघटित करना
विघटित करना
منحل کردن، متلاشی شدن، متلاشی کردن
دیکشنری هندی به فارسی
واژههای مرتبط با विघटित करना
वितरित करना
वितरित करना
تَوزِیع کَردَن، بَرایِ تَوزِیع
دیکشنری هندی به فارسی
विकसित करना
विकसित करना
تَوسِعَه دادَن، بَرایِ تَوسِعَه
دیکشنری هندی به فارسی
विघटन करना
विघटन करना
مُختَل کَردَن، مُتَلاشی شُدَن
دیکشنری هندی به فارسی