معنی रोता हुआ
रोता हुआ
گریان، گریه کردن
دیکشنری هندی به فارسی
واژههای مرتبط با रोता हुआ
सोता हुआ
सोता हुआ
خوابیدِه، خوٰابیدَن، خواب آلود
دیکشنری هندی به فارسی
रोते हुए
रोते हुए
گِریِه کُنان، دَر حالی کِه گِریِه مِی کُند، نالان گونِه
دیکشنری هندی به فارسی
घटता हुआ
घटता हुआ
کاهِش یابَندِه، با کاهِش، مُردِه
دیکشنری هندی به فارسی
खोला हुआ
खोला हुआ
باز شُدِه، باز شُد
دیکشنری هندی به فارسی
खोया हुआ
खोया हुआ
گُمشُدِه
دیکشنری هندی به فارسی
जलता हुआ
जलता हुआ
سوزان، دَر آتَش، مُشتَعِل، دِرَخشان
دیکشنری هندی به فارسی
बोला हुआ
बोला हुआ
گُفتِه شُدِه، صُحبَت کَرد
دیکشنری هندی به فارسی