معنی राज्य करना
राज्य करना
حکومت کردن
دیکشنری هندی به فارسی
واژههای مرتبط با राज्य करना
कार्य करना
कार्य करना
عَمَل کَردَن، بَرایِ کار کَردَن
دیکشنری هندی به فارسی
बाध्य करना
बाध्य करना
مَجبور کَردَن
دیکشنری هندی به فارسی