معنی मोड़ लेना
मोड़ लेना
انحراف پیدا کردن، نوبت بگیر
دیکشنری هندی به فارسی
واژههای مرتبط با मोड़ लेना
मोड़ देना
मोड़ देना
اِنحِراف کَردَن، چَرخیدَن
دیکشنری هندی به فارسی
छोड़ देना
छोड़ देना
رَها کَردَن، تَرک کُنید، مَحبوس کَردَن
دیکشنری هندی به فارسی