معنی मार डालना
मार डालना
با ضربه کشتن، برای کشتن
دیکشنری هندی به فارسی
واژههای مرتبط با मार डालना
असर डालना
असर डालना
تأثیر گُذاشتَن، رِشتِه ها را بِکِشید
دیکشنری هندی به فارسی
खाद डालना
खाद डालना
کود دادَن، بَرایِ باروَر کَردَن
دیکشنری هندی به فارسی
अचार डालना
अचार डालना
تُرشی اَنداختَن، تُرشی کَردَن
دیکشنری هندی به فارسی